محمد مسعود همه زندگیمون

استخر توپ

يك روز عصر بابا رضا كه از سر كار اومد ديديم يك كيسه خيلي بزرگ دستش ازش ژرسيديم چيه بازش كرد يك عالمه توپهاي رنگي كوچك با يك استخر رنگي خريده بود كلي ذوق كردي مي پريدي وسط توپا ميخنديدي   خيلي خوشحال بودي بابا رضا هم كلي خوشحال بود كه تونسته بود تو را شاد كنه استخر باد كرد توپا توش ريخت تو هم رفتي تو استخر و بازي كردي وقتي بزرگتر شدي مي خواستي اب بازي كني ماهم استخر مي خواستيم ببريم تو حمام اما ماماني گفت بذاريد تو حياط خلوت  ما انجا هم سر پوشيده هست وهم اب داغ داره برديم انجا پر از اب كرديم تو ميرفتي توش اب بازي ميكردي كلي ذوق ميكردي دست ماماني درد نكنه و بخاطر تمام زحماتي كه كشيده تا الان ممنونيم  ان ...
27 تير 1390

تبریک

    میلاد مرد اسمانی منجی عالم مهدی صاحب زمان مبارک خدایا ظهور اقا امام زمان را برسان   ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ماهم باش نجف رفتی کربلا رفتی سامرا رفتی یاد ما هم باش     محمد مسعودم نیمه شعبا ن بر تو  تمام وجودم مبارک و ان شاالله از یاران ان امام باشی ...
26 تير 1390

محمد مسعود و مهرشاد

محمد مسعود تقریبا ١ سالو ٢و ماه از مهر شاد (پسر دایی من ) بزرگتره این دو تا گل پسر خیلی همدیگر دوست دارند تا حالا باهم دعوا نکردند وقتی از هم جدا میشن کلی گریه و دادو بیداد میکنند که پیش هم با شند                                        محمد عزیزم عکستون گذاشتم به عنوان یادگاری                  ...
25 تير 1390

تبریک نیمه شعبان

سلام پسرم پیشاپیش میلاد منجی بشریت امام زمان را به تو تمام زندگیم و بابا رضا و تمام کسانی که از وبلاگت دیدن میکنند تبریک میگویم ان شالله در پناه حق و امام زمان باشی و رهرو امام مهدی باشی پسرم هم نام امام زمان هستی پس مسئولیتت بیشتر است باید پیرو امام مهدی باشی و سعی کنی او را سر لوحه زندگیت قرار بدی و مامان را شرمنده نکنی دربرابر خدا و امامش که نتونستم فرزندی صالح تربیت کنم ابا صالح مدد امام زمان نگهدار محمد مسعود من و تمام بچه های ایرا ن زمین باش     ...
24 تير 1390

کادوهای تولد

  محمد مسعود کادوهای زیادی گرفتی ولی کادو بابا رضا و بابایی میزارم چون این دو تا خیلی دوست داشتی   کادو بابا   کادو بابایی تو  خیلی بز غاله دوست داشتی بابایی به عنوان کادو تولدت خرید ولی چون نمیشد تو خونه نگه داریم  دادیم به یکی که امکاناتش داشت     ...
23 تير 1390

تولد یک سالگی

من و بابا رضا براي جشن تولدت 1 سالگيت خيلي لحظه شماري ميكرديم ومي خواستيم جشن مفصلي برات بگيريم ولي ماماني گفت زنونه بگيريم بهتر و همه راحتر هستند  خلاصه كيك سفارش داديم ميوه و غذا هم شفارش داديم و شب قبلش بابا رضا يك عالمه لوازم تزييني و بادكنك گرفته بود و اتاق با كمك هم و خاله بهناز تزيين كرديم فردا هم با امدن مهمانها تولد گرفتيم ولي شما با ما همكاري نكردي و گريه ميكردي و خوابت ميومد و زياد نتونستم عكسهاي خوبي ازت بگيرم وخوابيدي و ادمه تولد بدون حضور شما برگزار شد وقتيكه بيدار شدي كيكت خورده شده بود و تولد تمام شده بود ولي تازه سر حال شده بودي   ولي سالهاي بعد جبران كردي و عكسهاي خوبي داري از تولدت &nbs...
23 تير 1390

نذرسقا شدن

محمد جان وقتي به دنيا اومدي ماماني نذر كرد تا 7 سالگي هر سال محرم سقا بشي وهر سال لباس سقايي موقع محرم  روز عاشورا تنت ميكنم و ميان دسته مي ري و سينه ميزني و بين بچه ها كيك وشير پخش ميكنيم ان شالله امام حسين (ع) محافظت باشد و تو هم رهرو راه امام حسين باشي و تا صد سال براي امام حسين عزاداري كني عكس سقاييت را تا امسال رابرايت ميذارم سال اول  مامانی و محمد مسعود سال دوم سال سوم         سال چهارم   ...
23 تير 1390

سفر به مشهد

عکسهای سفر به امام رضا را که برای اولین بار همراه شما گل پسر رفتیم مامان و بابا و محمد مسعود   پدر و پسر   خاله بهناز و خاله بهاره و شوهرش عمو محمد و محمد مسعود   ...
22 تير 1390