تولد یک سالگی
من و بابا رضا براي جشن تولدت 1 سالگيت خيلي لحظه شماري ميكرديم ومي خواستيم جشن مفصلي برات بگيريم
ولي ماماني گفت زنونه بگيريم بهتر و همه راحتر هستند خلاصه كيك سفارش داديم ميوه و غذا هم شفارش داديم و شب قبلش بابا رضا يك عالمه لوازم تزييني و بادكنك گرفته بود و اتاق با كمك هم و خاله بهناز تزيين كرديم
فردا هم با امدن مهمانها تولد گرفتيم ولي شما با ما همكاري نكردي و گريه ميكردي و خوابت ميومد و
زياد نتونستم عكسهاي خوبي ازت بگيرم وخوابيدي و ادمه تولد بدون حضور شما برگزار شد وقتيكه بيدار شدي كيكت خورده شده بود و تولد تمام شده بود ولي تازه سر حال شده بودي
ولي سالهاي بعد جبران كردي و عكسهاي خوبي داري از تولدت
اینم عکسهای تولد ١ سالگیت
محمد مسعود و مهمانهای گل
محمد مسعود همراه با کیک خورده شده
محمد مسعود و باباییش
بقیه عکسها را نمیتونم بزارم ولی تو البومت داری و بابا رضا هم دیر اومده بود و کیکی وجود نداشت که با شما عکس بندازه